ماجراهای ما و داداش کوچیکه
نوبت به سونوگرافی سه ماهه دوم ما رسید و پنج شنبه صبح خانوداگی عازم کلینیک شدیم برای سونوگرافی . صبر کردیم تا نوبتمون بشه برای ویزیت اما ماشالا اینقدر رادین شلوغ کرد که من ترجیح دادم برای اینکه تمرکز خانم دکتر موقع سونو بهم نریزه تنها وارد اتاق بشم ، دکتر تا دستگاه رو گذاشت رو شکمم گفت میدونی جنسیتش چی هست ، گفتم نه ! گفت بچه اولت چیه ؟ گفتم پسر ، گفت پس بهش بگو داداش دار شدی بعد کمی بررسی دکتر متوجه شد ضربان قلب فرشته کوچولو نوسان داره و منو فرستاد بیرون از اتاق تا ی چیز شیرین بخورم و مجدد سونو کنه ، اومدم بیرون به حسین ماجرا رو گفتم رادین عزیزم همش در حال گفتن ماما ماما بود و کلا میتونم بگم که اون قسمت رو هوا بود سریع رف...
نویسنده :
فافا
23:37